کسب اطلاعات بیشتر در سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور www.iranpl.ir
و کانال تلگرام کتابخانه و فرهنگ https://t.me/farhangpl
کسب اطلاعات بیشتر در سایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور www.iranpl.ir
و کانال تلگرام کتابخانه و فرهنگ https://t.me/farhangpl
طبق گزارش موسسه ارزشیابی کریر کست آمریکا که بر اساس استرس کار، درآمد، امنیت شغلی و سختی کار تهیه شده، کتابداری (مدیر کتابخانه) جزو ده شغل برتر دنیا می باشد. بر اساس این گزارش مسولیت کتابخانه و کتابدار شدن شغلی مناسب برای افرادی است که خواهان حرفه ای با کمترین میزان استرس هستند. محیط کار کتابخانه خود یکی از فاکتورهای مهم حس آرامش و استرس کم کاری است.
کتابدار ها به یک مدرک مربوط به حوزه کتابداری نیاز دارند و پس از آن می توانند در حوزه های مختلف از کتابخانه های عمومی گرفته تا محیط های آکادمیک و خاص مشغول فعالیت شوند. شغل کتابداری امنیت نسبتا بالای دارد زیرا رقابت آن چنانی در بازار کار آن وجود ندارد و به نوعی مختص افراد آرام و صلح جو است.
پ.ن. ابتدا باید دید اون مواردی که در تحسین کتابداری آمده تا چه اندازه در مورد کتابداری در ایران هم صادق است. از مهمترین جمله فوق شروع می کنیم که "کتابدار ها به یک مدرک مربوط به حوزه کتابداری نیاز دارند"؛ داشتن مدرک کتابداری چندان اهمیتی در کشور ما نداره و اصولا کتابداری جزو تحصیلات آکادمیک به حساب نمی آد؛ البته از حق نباید گذشت که دو سالی میشه که نهاد کتابخانه های عمومی تنها دارندگان مدرک کتابداری رو جذب می کنه و این از شاخص ترین اقدامات جناب مختارپور و تیمشون هست.
دوم استرس کم کاملا درسته چرا که وضعیت مطالعه در کشور زیر خط فقر رو هم رد کرده و مراجعه کننده چندانی نداریم که بخواد موجب استرس بشه. درصد بالای مراجعه کنندگان به کتابخانه بچه هایی هستند که برای کنکور آماده میشن و خیلی شیک فقط به سالن مطالعه رفت و آمد دارند.
سوم امنیت بالای شغلی به دلیل نبودن رقابت در بازار کار؛ این هم درسته ولی نه کاملا؛ شکی نیست که فارغ التحصیلان کتابداری که موفق نشدند جذب کتابخانه ها شوند (البته نهاد کتابخانه ها موفق به جذب اونها نشد درست تره) و در رقابت با دوستان قابل احترام سایر رشته ها قافیه را باختند کم نیستند، ولی حقوق و مزایای پایین باعث شده رقابت در بازار کار کتابداری پایین باشه؛ همینطور مهمتر از بحث مالی شخصیت شغلی کتابداران بسیار جای تاسف داره.
چهارم ایرادی که به خود کتابداران وارده که به یقین می تونم بگم عاملی ست برای به وجود اومدن موارد فوق. آرامش بیش از حد در این حرفه جلوی هرگونه فعالیت اصولی و ایده پردازی در جهت افزایش مخاطب و مراجعه کننده رو گرفته و کتابداران رو به موجودی کرخت و سنگین تبدیل کرده. پر واضح همین مسئله احترام به شغل و حرفه و رشته کتابداری به پایین ترین حد ممکن برسه؛
نتیجه 1: کتابداران عزیز خمیازه نکشید؛
نتیجه 2: کتابداران محترم به خودتون احترام بذارید تا به شما احترام بذارن؛
نتیجه 3: سایر افراد و کتاب داران اگر علاقه ای به این حرفه و رشته ندارید لطف کنید وارد نشوید؛ مطمئن باشید این کار خیانت به فرهنگ کشور؛
کتاب گویا یا کتاب صوتی، متن کتابی است که توسط یک یا چند گوینده خوانده میشود و بصورت فایل صوتی درمیآید و یا گاهی اوقات بصورت نمایشنامه بازی میشود. کتاب گویا ممکن است با موسیقی یا افکتهای صدایی همراه باشد. گاهی اوقات نویسنده با صدای خودش کتاب را میخواند و گاهی گویندگان حرفهای این کار را انجام میدهند.
کتاب گویا نخستین بار و در پاسخ به نیاز نابینایان در ایران و در سال ۱۹۲۹ توسط دکتر جواد شوکولاتخور که خود نابینا بود ارائه شد ولی به سرعت و به دلیل جذابیت مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت. در واقع تاریخچه تولید این کتابها به سال ۱۹۳۱ میلادی میرسد زمانی که در ایالات متحده آمریکا اولین بار این نوع کتابها برای نا بینایان تحت پروژهای به نام «پروژه کتاب برای افراد نابینا» مطرح شد و اولین کتاب گویا حدود ۷۹ سال پیش در سال ۱۹۳۲ میلادی تولید شد. هم اکنون کتاب گویا پدیدهای شناخته شده در کشورهای توسعه یافته میباشد. این کتابها در دسته بندیهای مختلف شامل داستان، رمان، کودک و نوجوان، مذهبی، آموزشی، علمی، هنری و ... میباشد. بعدها با اختراع و گسترش استفاده از نوار کاست و به دلیل سهولت استفاده از این کتابها و زیبایی و جذابیت آنها مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت و تولید کنندگان کتاب حجم وسیعی از کتابهای خود را بدین شکل تولید نمودند. طوریکه امروزه تقریباً این نوع کتابها در اکثر زمینهها تولید و مورد استفاده قرار میگیرد.
کتاب گویا به دو صورت روخوانی و نمایشنامه تولید میگردد. کتابهای گویا به اشکال مختلف بر روی نوار کاست، سیدی، امپیتری (MP3) یا فایل رسانهای ویندوز (Windows Media Audio) و گوشیهای تلفن همراه قابل استفاده میباشند.
محبوبیت پخش کنندههای صوتی همراه مانند آیپاد، کتابهای صوتی را برای استفاده مردم رایجتر کرده است. این امر به گسترش ناگهانی کتابهای تولید شده از پروژههایی نظیر لیبریوکس شده است. که افراد داوطلب را برای خواندن کتابها سازماندهی میکند. کتابهای صوتی همچنین میتوانند توسط نرمافزارهای گویا تولید شوند هرچند کیفیت صدای تولیدشده ممکن است در مقایسه با صدای انسان مطلوب نباشد. کتابهای صوتی همچنین توسط شرکتهای انتفاعی به صورت برخط منتشر میشوند. بهای کتابهای صوتی که روی سیدی یا کاست منتشر میشوند اغلب بیش از نسخههای چاپی با جلد سخت است. کتابهای صوتی که با پیاده کردن از اینترنت خریداری میشوند اغلب کمی ارزانتر از نسخههای چاپی با جلد سخت، اما گرانتر از نسخههای چاپی با جلد شمیز هستند.به طور کلی کتابهای صوتی ارائه شده در غالب لوح فشرده مخاطبان بیشتری دارند؛ در سال ۲۰۰۵ نوار کاست ۱۶ درصد، لوح فشرده ۷۴ درصد و لینکهای قابل دانلود ۹ درصد از بازار کتابهای گویا را به خود اختصاص دادهاست.بر اساس نتایج پیمایشی در آمریکا سود حاصل از این صنعت در سال ۲۰۰۵ در این کشور بیش از ۸۷۱ میلیون دلار بودهاست.
"پ.ن. در جامعه کتاب گریز ما کتاب صوتی بسیار کارآمد است. از اونجایی که ما اصولا درگیر اموری به غایت مهمتر از مطالعه هستیم کتاب صوتی مناسب احوال نامناسب ماست؛ خوب است که حین سیر در مجازی ها صداهایی پخش شود که شاید لابه لای تصاویر و فایل های متعدد که به مغزمان می فشاریم دقایقی هرچند کوتاه از یک کتاب در ذهنمان ماندگار شود"
کمی عامیانه :
کار فرهنگی در نهاد های مربوطه متاسفانه در حد یک رویاست که کتابخانه های عمومی هم از این قائله مستثنا نیستند؛
امروز با توجه به سیاست های به کاربرده شده در نهاد کتابخانه، به نوعی میشه کتابخانه های عمومی رو به گاراژ کتاب تشبیه کرد.
به این ترتیب تعریف کتابخانه عمومی عبارت است از:
کتابخانه های عمومی یا گارژهای کلاسیک کتاب(استفاده برای عموم آزاد است ولی شرایط محیا نمی باشد) به مکانی اطلاق می شود که کمیت کتاب در آن بیشتر و کیفیت کتاب ها معمولا کمتر از کتابخانه های شخصی می باشد؛ تامین منابع در این مکان به شیوه هردمبیل بوده و هیچگونه منطقی در کف دست های پشت پرده نمی باشد و خواست مراجعه کننده حکم آلبالو رو برای تامین کنندگان منابع دارد؛ آنچه در این مکان به شدت با چشم برخورد می کند(معادل تند اصطلاح به چشم می آید) نارضایتی تمام اقشار جامعه با هر سن، علاقه و عقیده می باشد که در پی چندبار تکرار کلمه نداریم توسط مسئول گاراژ در قبال خواسته مراجعه کننده به وجود می آید.
کتابدار یا مسئول گاراژ : تخصص و تحصیلات برای مسئول این مکان در حد کشک بوده و حتی در مواردی شخص مسئول رو با هویج برابری می دانند؛ از مهمترین فعالیت های وی امانت و تحویل منابع و تعمیر آن ها و در نهایت (حد نهایت فعالیت های یک مسئول کاربلد و نورچشمی) برگزاری برنامه های هفتگی و ماهیانه معرفی کتاب برای خشنودی دیگران بدون هیچگونه تاثیرگذاری چشمگیر و حتی غیر چشمگیر می باشد؛
" اصولا کار فرهنگی ربطی به کتابخانه ها نداره؛ یعنی به کسی ربطی نداره؛ در واقع فرهنگ همان کشک و کشک همان هویج و ..."
"امیدواریم پیش نیاد آنچه به روز فرهنگمون پیش خواهد آمد"
این کتابخانه ابتدا در سال 1907 زیر نظر آکادمی مطالعات و تحقیقات کاتالون تاسیس شد. از همان ابتدا اهدافی نظیر گردآوری، حفظ و نگهداری میراث فرهنگی ادبی و علمی کاتالون و نیز منابع پژوهشی معتبر دنیا را دنبال می کرد. در سال 1914 این کتابخانه به کتابخانه پژوهشی برای عامه تبدیل شد و نام آن به کتابخانه کاتالون تغییر یافت و رسما به عنوان کتابخانه ملی عمل کرد و با 28185 جلد کتاب و 250 نسخه خطی به روی عموم گشوده شد. در سال 1917 اینکو نابولا (کتابهای چاپ شده در سال های ابتدایی اختراع چاپ) و کتب نادر و مجموعه های ویژه و نیز بخش موسیقی بدان اضافه شد. در سال 1923 بخش نقشه و انواع منابع کارتو گرافیک شامل آثار چوبی، حکاکی و ... بدان اضافه شد. در سال 1931 ساختمان بیمارستان سانتاکورو به کتابخانه تعلق گرفت. کتابخانه در جنگ های داخلی اسپانیا در سال 1939 بدانجا متنقل شد. در سال 1981 قانون کتابخانه ها از مجلس گذشت که طبق آن کتابخانه کاتالونیا به کتابخانه واسپاری تبدیل شد. در سال 1989 مطالعه برای گسترش فضای کتابخانه آغاز شد و در ژانویه 1991 ساختمان کتابخانه به تصویب رسید. در سال 1990 با تعویض هیات مدیره برنامه میان مدت و دراز مدت کتابخانه به منظور مدرن کردن کتابخانه شامل مکانیزه کردن مشخص شد. ابتدا از فهرستنویسی کامپیوتری شروع شد و مطالعاتی برای ادغام فهرستبرگه های قبل نیز انجام گرفت و دسترسی به 7 هزار مدرک آغاز شد. در سال 1992 پس از ارزشیابی اولین مرحله مکانیزه کردن طرح مقدماتی فهرستنویسی کامپیوتری، تهیه فهرستبرگه های گذشته نگر آغاز شد و دیسکهای فشرده لازم برای جستجو خریداری گردید و به مناسبت بازسازی و مدرنیزه کردن ساختمان کتابخانه مجموعه عمومی به محل دیگری منتقل شد. در سال 1993 بازسازی کتابخانه شروع شد و بخشهای مرجع و پژوهشهای عمومی و صحافی را زیر پوشش قرار داد. طبق برنامه گسترش و نوسازی، زیر بنای مفید کتابخانه به 12204 متر مربع افزایش می یابد. این در حالی است که ساختمان فعلی فقط 3000 متر زیر بنا دارد. در سال 1992 کتابخانه دارای مجموعه های زیر بوده است :
تک نگاشت 1000000
پیایندها شامل روزنامه 1218 عنوان جاری و 10500 عنوان غیر جاری
نسخ خطی 3925
مجموعه آرشیوی قدیمی 12528
اینکو نابولا 647
مجموعه چاپی خاص 54252
نقشه و سایر منابع کارتو گرافیک 15000 عدد
آثار چوبی، حکاکی و ... 8306
موسیقی 3287
تعداد کارمندان این کتابخانه در سال 1993 بالغ ب 130 تن شامل 68 متخصص بوده است.
لئون نیکلایوویچ تولستوی یکی از ستون های پنج
گانه ادبیات غرب در کنار هومر، دانته، شکسپیر و گوته یا به روایتی بزرگ
ترین رمان نویسی است که تا کنون مادر گیتی به روی خود دیده است. در سال
1828 در ملک خانوادگی اش در صد کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. لئون در
خردسالی نزد معلم سرخانه اش آموزش دید. سپس در 14 سالگی به دبیرستانی در
قازان رفت. در سال 1844 تولستوی جوان در دانشگاه قازان ثبت نام کرد. در
همین دوران به مطالعه ی ژان ژاک روسو پرداخت نویسنده ای که آموزه هایش
بعدها الهام بخش او شد.
در سال 1847 تولستوی دانشگاه قازان را، بی آن که مدرکی به دست آورده باشد، به علت وضعیت نامناسب جسمانی و مشکلات خانوادگی ترک کرد.
اولین گام جدی او در داستان نویسی در سال 1851 برداشته شد. او در آن سال «کودکی» را نوشت. سپس ادامه ی کودکی «نوجوانی» و «جوانی» را نوشت.این سه گانه همگی برگرفته از زندگی خود او بودند که بسیار مورد توجه قرار گرفتند.
در دهه ی پنجاه قرن نوزدهم (در همان دوران جوانی) تولستوی دو بار به اروپا
سفر کرد و در بازگشت، وقتی که تزار فرمان آزادی غلامان و دهقانان را صادر
کرد، در ملک خود مدرسه ای برای کودکان روستایی تأسیس کرد و برای آنها قصه
های خواندنی نوشت.
در سال 1862 تولستوی با دختر یکی از همسایگانش به
نام سوفیا ازدواج کرد. دوره ی اول زندگی مشترک او به شادکامی گذشت. بعدها
این دوران طلایی در «آنا کارنینا» به صورت زندگی زوج خوشبخت منعکس شده است.
تولستوی «جنگ و صلح» این بزرگترین رمان ادبیات روس و از مهم ترین آثار
ادبی جهان را فاصله سال های 1864 تا 1869 نوشت.
تولستوی از انفجارهای ناگهانی نبوغ ملت روس است. این اشرافزاده روسی که
می کوشید سیمای روستاییان را به خود بگیرد و سلوکی همانند آنها داشته باشدT
همه ی آثاری را که موجب شهرتش گشته بود محکوم می کرد. عمده ی آوازه او
بر دو اثر درخشانش جنگ و صلح و آنا کارنینا استوار است. «وسعت نظر و احساس و
نیرویی که لازمه ی پندار واقعیت است در جنگ و صلح به چشم می خورد و از
خلال صحنه های عظیم آن تجلی می کند، زیرا این رمان بیش از هر رمان دیگری به
نهر عظیم زندگی مانند است... این زمان شاید بزرگترین رمانی است که گذشت
زمان را به خوبی نشان می دهد، و تولستوی استاد تأمین مداومت جریان این زمان
است.»
در ژانویه 1872 در ایستگاه راه آهن، زن جوانی خود را زیر
چرخهای قطار انداخت و علت آن مسئله ی عشقی اعلام شد. تولستوی شاهد جسد غرق
در خون زن زیبا بود، مدتها با اضطراب درباره ی این صحنه ی پرشور اندیشید تا
این که رمان «آنا کارنینا» را نوشت.
آنا کارنینا زنی جوان است از
طبقه ی ممتاز جامعه که بدون عشق و علاقه مندی با کارمندی عالی رتبه ازدواج
می کند و در این میان عشق را با مرد جوانی به نام ورونسکی تجربه می کند.
آنا در میان مبارزه با نفس و وفاداری به خانواده و از طرفی دیگر غلبه ی عشق
دچار سرگردانی می شود و عاقبت بار سنگین وجدان او را وادار به خودکشی می
کند. در کتاب داستان زوجی خوشبخت نیز همزمان روایت می شود تا تعادلی در این
رمان ایجاد کند.«آنا کارنینا» تا به حال مردم پسند ترین رمان تولستوی بوده
است.
«تولستوی آمیخته ای از خصوصیات متناقض بود، از سویی دارای جسمی قوی و
تمایلات حاد و از سوی دیگر بیزار از تمایلات جسمانی. موضوع داستان های او
یا از زندگی خود او گرفته می شد یا از زندگی دیگران. این واعظ خشمگین از آن
رنج می برد که نمی توانست زندگی را با اندیشه ی خویش وفق دهد. می خواست
زاهد و پرهیزگار باشد، اما طبقه و خانواده ی اشرافی و پر توقع او لذت
محرومیت را از او سلب می کرد. می خواست لذت فقر را بچشد، اما نمی توانست
خانواده اش را از لذتهای مادی و رفاه محروم کند. می خواست تنها بماند اما
بر تعداد مداحان و پیروانش افزوده می شد.
او به سبب توجهش به
مسائل انسانی و هنر داستان نویسی، مرد بزرگ و رمان نویس برجسته و ممتاز
روسیه در قرن نوزدهم به شمار می آید.»
تولستوی در سال 1910 با میراثی از بزرگترین داستان های جهان در حالی چشم از جهان فرو بست که هیچ گونه تشریفات مذهبی برای آرامش روح او انجام نگرفت.
نزدیک بندر روتردام (Rotterdam) در اسپیج کنیس (Spijkenisse) کتابخانه ای
عمومی مثل یک کوه کتاب در مرکز شهر قرار دارد. این کتابخانه که شکل هرم
بوده تشکیل شده از پنج طبقه قفسه ی کتاب است که با 480 متر راه پله، راهرو و
تراس تا راس هرم به هم متصل شده اند.
کوه کتاب درون یک هرم دیگر
قرار دارد که ساختار انبار شکلش مردم را یاد پیشینه ی کشاورزی این شهر می
اندازد، که چطور این شهر از یک روستای کوچک کشاورزی به یک مرکز آموزشی
تبلیغاتی خودکفا طی 40 سال گذشته تبدیل شده است.
کوه کتاب از همه ی
اضلاع نمای شیشه ای بنا دیده می شود که هم تبلیغ و هم دعوت به خواندن
است، که برای جامعه ای که تنها ده درصد آن بی سواد است بسیار حائز اهمیت می
باشد.
به غیر از کتابخانه، این ساختمان شامل یک مرکز آموزش محیط زیستی، یک باشگاه
شطرنج، سالن سخرانی، سالن های جلسه و دفتر تبلیغات است که در نیمه ی
پایینی بنای شیشه ای قرار دارند. این کتابخانه محیط تراس این ساختمان را
اشغال کرده تا از نور و فضای ایجاد شده توسط سقف شیشه ای بهره ببرد.
برای
کاهش تولید گاز های گلخانه ای، این ساختمان سیستم تهویه ی هوا (air
conditioning) ندارد. در تابستان تهویه ی طبیعی و صفحات خورشیدی دمای
مطبوعی فراهم می کنند.
در زمستان نیز با استفاده از گرما از کف و
پنجره های دو جداره گرمای محیط تامین می گردد. حتی طبقات کتاب، دیواره،
نرده ها و میز اطلاعات و میله های این کتابخانه از مواد بازیافتی تهیه شده
که هم ضد حریق و هم مقرون به صرفه می باشند.
این کوه کتاب توسط
معماران آلمانی درMVRDV ساخته شده و در سال 2012 برای عموم افتتاح شد.
طراحی خلاقانه ی این ساختمان تا کنون جوایز متعددی کسب کرده است.