دیدگاهی نو بر کتابداری

دیدگاهی نو بر کتابداری

جواد صیافی کارشناس ارشد کتابداری

بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

بی مقدمه...
زمانی که ما در رشته کتابداری درس می خوندیم (ادعایی مبنی بر پر سابقه بودن ندارم) کتابخانه های مختلف بر مبنای وظایف و خدمت رسانی که داشتند تعریف می شدند. کتابخانه عمومی، دانشگاهی، تخصصی، کودکان و ...
آنچه که الان می بینیم گویا بین کتابخانه ها تداخل وظیفه به وجود آمده که هم می تونه سهوا باشه هم عمدا. بماند که کتابخانه های دانشگاهی چندان پر مغز؟!؟ نیستن یا شاید تعداد کتابخانه های تخصصی در کشور چندان چشمگیر نباشه، کتابخانه عمومی و کودکان که زیاد داریم؛ واقعا وظایف این دو کتابخانه رو نمی تونیم تفکیک کنیم؟؟
درسته که کتابخانه های عمومی باید بخش کودک داشته باشند (البته با کتابدار تخصصی کودک) و کودکان هم بخشی از تعریف وظایف عمومی کتابخانه است اما اینکه تمام وقت، انرژی و سرمایه کتابخانه به کودکان تعلق بگیره به نظر جالب نمیاد (کافیه سری به پورتال ادارات استانی نهاد بزنید). برداشتی که از این اتفاق دارم اینه : از اونجایی که جذب جوانان و مخاطب بزرگسال کار دشواریه و نیاز به علم و تخصص کتابداری داره، نهاد کتابخانه ها و به دنبال آن کتابداران با دعوت از دانش آموزان مدارس هم تعداد بازدید از کتابخانه ها را افزایش می دهند هم خودشون رو جزو فعالان فرهنگی جا می زنن. با این وجود اگه بازدید دانش آموزان مقطعی نبود و کمبود منابع و نیروی انسانی در کتابخانه ها وجود نداشت و قشر کودک و نوجوان واقعا جذب کتابخانه و کتابخوانی می شدند ملالی نبود، لکن درد اینجاست که این فعالیت ها جز تبلیغ پشت پرده دیگه ای نداره.
شکی نیست جذب و حفظ ارتباط قشر جوان و بزرگسال با کتابخانه کار دشواریست و با امکانات و منابع کتابخانه ارتباط مستقیم داره که به این لحاظ بسیار ضعیف هستیم ولی با این حال راه های بهتری هم غیر از عقب نشینی و پناه بردن به کودکان هست که شخصا در این زمینه هم هیچ ادعایی ندارم؟!؟
پ.ن. پختن آش نذری در کتابخانه یا آوردن هیئت زنجیر زنی (شامل طبل و سنج و ...) از دیگر راه های افزایش مخاطبین کتابخانه هاست که به دلیل دیر هضم بودن این اتفاقات نظری در موردشون ندارم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۷
جواد صیافی

لئون نیکلایوویچ تولستوی یکی از ستون های پنج گانه ادبیات غرب در کنار هومر، دانته، شکسپیر و گوته یا به روایتی بزرگ ترین رمان نویسی است که تا کنون مادر گیتی به روی خود دیده است. در سال 1828 در ملک خانوادگی اش در صد کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. لئون در خردسالی نزد معلم سرخانه اش آموزش دید. سپس در 14 سالگی به دبیرستانی در قازان رفت. در سال 1844 تولستوی جوان در دانشگاه قازان ثبت نام کرد. در همین دوران به مطالعه ی ژان ژاک روسو پرداخت نویسنده ای که آموزه هایش بعدها الهام بخش او شد.
در سال 1847 تولستوی دانشگاه قازان را، بی آن که مدرکی به دست آورده باشد، به علت وضعیت نامناسب جسمانی و مشکلات خانوادگی ترک کرد.


اولین گام جدی او در داستان نویسی در سال 1851 برداشته شد. او در آن سال «کودکی» را نوشت. سپس ادامه ی کودکی «نوجوانی» و «جوانی» را نوشت.این سه گانه همگی برگرفته از زندگی خود او بودند که بسیار مورد توجه قرار گرفتند.

در دهه ی پنجاه قرن نوزدهم (در همان دوران جوانی) تولستوی دو بار به اروپا سفر کرد و در بازگشت، وقتی که تزار فرمان آزادی غلامان و دهقانان را صادر کرد، در ملک خود مدرسه ای برای کودکان روستایی تأسیس کرد و برای آنها قصه های خواندنی نوشت.
در سال 1862 تولستوی با دختر یکی از همسایگانش به نام سوفیا ازدواج کرد. دوره ی اول زندگی مشترک او به شادکامی گذشت. بعدها این دوران طلایی در «آنا کارنینا» به صورت زندگی زوج خوشبخت منعکس شده است. تولستوی «جنگ و صلح» این بزرگترین رمان ادبیات روس و از مهم ترین آثار ادبی جهان را فاصله سال های 1864 تا 1869 نوشت. 


تولستوی از انفجارهای ناگهانی نبوغ ملت روس است. این اشرافزاده روسی که  می کوشید سیمای روستاییان را به خود بگیرد و سلوکی همانند آنها داشته باشدT همه ی آثاری را که موجب شهرتش گشته بود محکوم می کرد. عمده ی آوازه  او بر دو اثر درخشانش جنگ و صلح و آنا کارنینا استوار است. «وسعت نظر و احساس و نیرویی که لازمه ی پندار واقعیت است در جنگ و صلح به چشم می خورد و از خلال صحنه های عظیم آن تجلی می کند، زیرا این رمان بیش از هر رمان دیگری به نهر عظیم زندگی مانند است... این زمان شاید بزرگترین رمانی است که گذشت زمان را به خوبی نشان می دهد، و تولستوی استاد تأمین مداومت جریان این زمان است.»

در ژانویه 1872 در ایستگاه راه آهن، زن جوانی خود را زیر چرخهای قطار انداخت و علت آن مسئله ی عشقی اعلام شد. تولستوی شاهد جسد غرق در خون زن زیبا بود، مدتها با اضطراب درباره ی این صحنه ی پرشور اندیشید تا این که رمان «آنا کارنینا» را نوشت.
آنا کارنینا زنی جوان است از طبقه ی ممتاز جامعه که بدون عشق و علاقه مندی با کارمندی عالی رتبه ازدواج می کند و در این میان عشق را با مرد جوانی به نام ورونسکی تجربه می کند. آنا در میان مبارزه با نفس و وفاداری به خانواده و از طرفی دیگر غلبه ی عشق دچار سرگردانی می شود و عاقبت بار سنگین وجدان او را وادار به خودکشی می کند. در کتاب داستان زوجی خوشبخت نیز همزمان روایت می شود تا تعادلی در این رمان ایجاد کند.«آنا کارنینا» تا به حال مردم پسند ترین رمان تولستوی بوده است.

«تولستوی آمیخته ای از خصوصیات متناقض بود، از سویی دارای جسمی قوی و تمایلات حاد و از سوی دیگر بیزار از تمایلات جسمانی. موضوع داستان های او یا از زندگی خود او گرفته می شد یا از زندگی دیگران. این واعظ خشمگین از آن رنج می برد که نمی توانست زندگی را با اندیشه ی خویش وفق دهد. می خواست زاهد و پرهیزگار باشد، اما طبقه و خانواده ی اشرافی و پر توقع او لذت محرومیت را از او سلب می کرد. می خواست لذت فقر را بچشد، اما نمی توانست خانواده اش را از لذتهای مادی و رفاه محروم کند. می خواست تنها بماند اما بر تعداد مداحان و پیروانش افزوده می شد.
او به سبب توجهش به مسائل انسانی و هنر داستان نویسی، مرد بزرگ و رمان نویس برجسته و ممتاز روسیه در قرن نوزدهم به شمار می آید.»

تولستوی در سال 1910 با میراثی از بزرگترین داستان های جهان در حالی چشم از جهان فرو بست که هیچ گونه تشریفات مذهبی برای  آرامش روح او انجام نگرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۴ ، ۱۱:۰۶
جواد صیافی

نزدیک بندر روتردام (Rotterdam) در اسپیج کنیس (Spijkenisse) کتابخانه ای عمومی مثل یک کوه کتاب در مرکز شهر قرار دارد. این کتابخانه که شکل هرم بوده تشکیل شده از پنج طبقه قفسه ی کتاب است که با 480 متر راه پله، راهرو و تراس تا راس هرم به هم متصل شده اند.
کوه کتاب درون یک هرم دیگر قرار دارد که ساختار انبار شکلش مردم را یاد پیشینه ی کشاورزی این شهر می اندازد، که چطور این شهر از یک روستای کوچک کشاورزی به یک مرکز آموزشی تبلیغاتی خودکفا طی 40 سال گذشته تبدیل شده است.
 کوه کتاب از همه ی اضلاع نمای شیشه ای بنا دیده می شود  که هم تبلیغ و هم دعوت به خواندن است، که برای جامعه ای که تنها ده درصد آن بی سواد است بسیار حائز اهمیت می باشد.

به غیر از کتابخانه، این ساختمان شامل یک مرکز آموزش محیط زیستی، یک باشگاه شطرنج، سالن سخرانی، سالن های جلسه و دفتر تبلیغات است که در نیمه ی پایینی بنای شیشه ای قرار دارند. این کتابخانه محیط  تراس این ساختمان  را اشغال کرده  تا از نور و فضای ایجاد شده توسط سقف شیشه ای بهره ببرد.
برای کاهش تولید گاز های گلخانه ای، این ساختمان سیستم تهویه ی هوا (air conditioning) ندارد. در تابستان تهویه ی طبیعی و صفحات خورشیدی دمای مطبوعی فراهم می کنند.
در زمستان نیز با استفاده از گرما از کف و پنجره های دو جداره گرمای محیط تامین می گردد. حتی طبقات کتاب، دیواره، نرده ها و میز اطلاعات و میله های این کتابخانه از مواد بازیافتی تهیه شده که هم ضد حریق و هم مقرون به صرفه می باشند.
این کوه کتاب توسط معماران آلمانی درMVRDV  ساخته شده و در سال 2012 برای عموم افتتاح شد. طراحی خلاقانه ی این ساختمان تا کنون جوایز متعددی کسب کرده است.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۱۲:۰۹
جواد صیافی