دیدگاهی نو بر کتابداری

دیدگاهی نو بر کتابداری

جواد صیافی کارشناس ارشد کتابداری

بایگانی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهنگ» ثبت شده است

با گذشت حدود چهار ماه از شیوع بیماری کرونا، کتابخانه های عمومی که از ابتدای این همه گیری تعطیل شدند، هنوز به مرحله ارائه خدمات حضوری نرسیدند. با این وجود تعطیلی کتابخانه ها و ارائه خدمات غیر حضوری بدون پیش زمینه لازم هم، تاثیر منفی چشمگیری نداشته و فارغ از بی مکانی عده ای پشت کنکوری، نگرانی اعضایی که پیش از شیوع کرونا کتاب به امانت برده اند بابت جریمه های دیرکرد و البته دلتنگی اندک افرادی که با منابع کتابخانه های عمومی انس گرفته اند، دلیلی برای بازگشایی تا نابودی کامل کرونا وجود ندارد؛ در مقابل چه بسا عدم خدمات حضوری، بخش های خالی ردیف بودجه ای نهاد را پر کند. بدین صورت که با تعطیلی کتابخانه ها مصرف آب، برق،گاز و صد البته تلفن به صفر رسیده (البته در حال حاضر هم این هزینه ها صورت می گیرد و هم خدمات ارائه نمی شود) و این هزینه ها که در اکثر کتابخانه ها چند برابر درآمد آنها از حق عضویت می باشد، در خزانه نهاد جهت پرداخت حقوق کارمندان پس انداز می شود.

شاید رویه تا این اندازه سیاه نباشد، با این وجود باید واقعیت ها را بیان و درک کنیم تا حداقل خاکستری شویم و بمانیم. واقعیت این است که کتابخانه های عمومی جایگاه نه مهم، که متوسطی هم در امور و برنامه های فرهنگی کشور ندارد و اینگونه به نظر می رسد که بود و نبود آن جز در مواردی که پیشتر بیان شد خللی در روند فرهنگی کشور و کم و زیاد سرانه مطالعه وارد نکند.

بدون تعارف، یا از ابتدا اصول کتابداری و مدیریت کتابخانه را نمی شناختیم یا مدت هاست آن را فراموش کرده ایم، که اینگونه دست به دامان فعالیت هایی شده ایم که تنها به زیست نباتی کتابخانه منجر می شود.

"سیاه می بینیم، باشد که خاکستری شود."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۴۰
جواد صیافی

نهاد کتابخانه های عمومی که یکی از معدود دستگاه های فرهنگی ارائه دهنده خدمات به عموم جامعه می باشد که در تصمیم گیری، سیاست گذاری، برنامه ریزی و بودجه بندی پایین ترین حد اختیارات را در بین سازمان ها و نهادهای فرهنگی عمومی و غیر عمومی دارد. آنچه از خط مشی عملی نهاد و تعریف کتابخانه های عمومی متصور می شود، فعالیت بر اساس خواست و نیاز عموم و ارائه خدمات به تمام اقشار جامعه می باشد که تنها بر روی برگه ای توسط قانون گذاران نوشته شده است.

اثبات این سخن چندان دشوار نیست. هفته کتاب بهترین زمان برای شناخت جایگاه نهاد کتابخانه های عمومی در ساز و کار فرهنگی کشور و اقبال عموم نسبت به آن است که البته در مورد دوم باید از استقبال طرفداران مکتب "رایگانیسم" صرف نظر کنیم. به عنوان نمونه در برنامه ای که کتابخانه ملی برای هفته کتاب با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و نهاد کتابخانه های عمومی در نظر گرفته، نهاد در الویت سوم همکاری می باشد و این در حالیست که طبق قانون تمام کتابخانه هایی که خدمات عمومی (عنوان عمومی) دارند باید تحت مدیریت (نظر) نهاد باشند.

چقدر ناامید کننده است که از نظر مالی و تامین منابع و امکانات هیچ ردیف بودجه ای برای نهاد در نظر گرفته نشده، در حالی که تصمیم گیری در مورد صرف منابع مالی، تهیه منابع و امکانات و ساخت و سازهای نهاد خارج از مجموعه و توسط افراد اشتباهی صورت می گیرد. قطعا در این وضعیت گل و بلبل، انتظار نمی رود کتابدارانی که  بود و نبودشان در کتابخانه توجیهی ندارد (واقعیتی است از وظایف و عملکرد کنونی کتابداران ) نقشی در تصمیم گیری ها یا حداقل تهیه منابع داشته باشند ولی حداقل در مورد مدیران نهاد انتظار بیشتری می رود. چه بسا همین عدم دخالت یا شاید هم عدم دانش کتابداری در برخی تصمیم گیرنده های مجموعه سبب مهجور ماندن نهاد کتابخانه های عمومی شده باشد. آنچه در ابتدایی ترین آموزه های علم کتابداری وجود دارد، تامین منابع و خدمات رسانی باید براساس جامعه مخاطب و جامعه هدف صورت پذیرد که این امر به جز دخالت کتابداران که شناخت کافی از جامعه کتابخانه دارند میسر نمی باشد.

به نظر مجموعه نهاد از اعتماد به نفس پایینی برخوردار است به همین جهت در شرایطی که کتابخانه های عمومی می توانند به پشتوانه حمایت عمومی جایگاه به مراتب بالاتری در جامعه داشته باشند با عملکرد ضعیف و تصمیم گیری های نادرست، تا حد سالن مطالعه تنزل یافته اند به شکلی که رسانه های پربازدید و مهم کشور در هفته کتاب (در خوشبنانه ترین حالت) اگر یادی از کتاب و کتابخوانی و کتابدار  نمایند، یا نامی از کتابخانه های عمومی برده نمی شود یا بعد از سازمان هایی آورده می شود که عمومی بودن در وجودشان نیست.

حتما عوامل و ریشه های این مشکل را ابتدا در قانون گذاران نامرتبط و بعد متولیان فرهنگ بی اطلاع باید جستجو کرد (اشکالات بسیاری در قوانین تاسیس و مدیریت نهاد وجود دارد) اما نباید ضعف مجموعه کتابخانه های عمومی و حتی کتابداران را فراموش کرد.چرا که خود مجموعه برای موجودیت و خط مشی قانونی خود احترام و اهمیت کافی را قائل نیست.

ای کاش عزیزانمون به جای تاکید روی برگزاری برخی برنامه های بی نتیجه و سطح پایین فرهنگی و افزایش کاذب اعضا و منابع، ابتدا روی دانش افزایی کتابداران و سپس استفاده از شناخت آنها از جامعه تاکید داشتند.

تنها خاصیت هفته کتاب، کتابخوانی و کتابدار هویدا شدن مشکلات عدیده ولی قابل حل کتاب، کتابخوانی، کتابداران و کتابخانه ها می باشد.

پ.ن. رایگانیسم : دوستداران هرچه مجانی است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۸ ، ۱۲:۴۳
جواد صیافی

روزی روزگاری مهتری با کهتری و استری و انتری بر طریقی خرم روانه گشتندی. مهتر سوار بر استر که همه یادش کتابت طومار بر دوستان و دلبران می بود، بذله گویی ها می داشت و یاوه ها می بافت و گاه شمایل رفو کردندی و مشاع می نمود و  بر هیچ و هیچ آگاهی نداشت، با غرض و بی مرض استر را بر معبر دیگران می راند و آزارها می رساند و عربده ها و ناسزاها نشنیده می داشت. استر هر آنچه در توان می بود ازین اجبار نامعمول سر ناسازگاری می گذاشت، لیک سودی نمی برد.
کهتر که نظری بر کتاب داشت و گاه بر چشم انداز می نگرید و یادش بر مردمان بود که خشمناک از مشی مهتر خروشان بودند، لب بر کنایه گشود که ای بزرگوار آنچه بر خود روا می داری ، خود نیز ادا کن؛
مهتر بفرمود خود را چه پنداشتی که شمشیر نصیحت سمت ما روانه می داری؟ تو را از مال و مقام ما چه دانستن؟ ما را مال زیاد و مقامی در حد بالا و بلکه سندهای یادگیری فوق باشد و ...
ناگاه انتر بر شانه اش کوبید که اینها که بر زبان آوردی حال همه بر خورجین استر باشد، پس تو را با او چه غیر است؟

 

آن کس که خطای خویش بیند که رواست
تقریر مکن صواب نزدش که خطاست

آن روی نمایدش که در طینت اوست
آیینهٔ کج جمال ننماید راست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۱
جواد صیافی

"هاوس هوفر آلمانی،  جهان را به دو دسته تقسیم کرده است: شمال و جنوب. بر این مبنا، قدرت‏های بزرگ صنعتی جهان در نیم‏کره شمالی قرار دارند و کشورهایی که صنعتی نیستند در نیم‏کره جنوبی. در ابتدا فکر می‏کنیم که این تقسیم ‏بندی جغرافیایی است؛ اما وقتی بر آن خوب متمرکز می‏شویم، ماهیت آن‏را اقتصادی می‏یابیم."

این تقسیم بندی که مبنای اقتصادی دارد به نوعی زمینه ساز به وجود آمدن اصطلاح جهان سوم است؛ در واقع اساس تعریف و تقسیم بندی کشورها به توسعه یافته و درحال توسعه، اقتصاد می باشد. ولی اینکه عوام (شخص خودم رو عرض می کنم) بعد از هر رفتار یا اتفاق ناخوشایندی جهان سوم را به ناف وطن می بندند و حتی برخورد انگشت کوچکشان با پایه مبل را به عقب ماندگی کشور ربط می دهند، شاید کمی دور از انصاف اما چندان بیراه نیست؛ حالا اینکه اقتصاد تا این اندازه تاثیرگذار است یا اصلا فرهنگ و علم و سیاست و ... هرکدام جداگانه جهان سومی دارند، اطلاعی ندارم. به هرشکل برخی اتفاقات هم هست که باعث می شود حتی جای خالی جهان های چهارم و پنجم را احساس کنیم. به نمونه های زیر دقت کنید:

- یک مدیر برای جلب توجه و ابراز وجود، علایق و سلایق میلیون ها نفر رو زیر پا بذاره و آب از آب تکون نخوره؛

- بیشترین عکس العمل به حذف برنامه نود توسط کسانی ست که شب بیداریشان برای دیدن این برنامه در تمام سالها دو رقمی نشده؛"واقعا چرا فکر میکنیم باید تو هر زمینه ای اظهار نظر کنیم"

- اگه آلت موسیقی رو نبینید، شنیدنش اشکالی نداره؛

- توبیخ کلامی یک مسئول توسط مقام بالاتر به دلیل توهین به مردم؛ "توبیخ به این شکل بوده احتمالا: کارت زشت بود مسئول رده پایین من"

و در آخر جهان سوم، چهارم و پنجم جاییست که یک نفر یازده سال می نویسه و همچنان بی فایده فقط می نویسه (فقط حرف می زنم که اگه بیل زن بودم...)


پ.ن.1. به نظرم حذف برنامه نود و عادل فردوسی پور با هیچ منطق و دلیل و نظر و اعتقاد و دین و آیین و مرام و مسلکی جور در نمیاد، مگه اینکه خلافش ثابت بشه که توسط علی فروغی شد؛

پ.ن.2. حذف نود نماد هیچ بودنه؛ طوری که احساس "ما از اولشم نبودیم و دیگه ام مهم نیست" کنیم؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۵۹
جواد صیافی

همزمان با هفته کتاب (19 لغایت 30 آبان) صحنه سازی ها و نمایش های مضحک فرهنگی از سر گرفته خواهد شد.

هر چند از به کار بردن کلمه متاسفانه (که حاوی مقدار زیادی بار معنایی منفی ست، خسته شدیم) با این حال باز هم متاسفانه عادت زشتی که گریبان جزء جزء مسئولین اجرایی کشور را گرفته، در هفته کتاب به بهترین شکل ممکن اجرا می شود.

"نمایش اقتدار گونه"؛ یک هفته پرکار برای کتابخانه ها، خالی از اتفاقات مثبت؛

شاید در ظاهر افزایش تعداد اعضا، بازدید دانش آموزان از کتابخانه ها، بازدید مدیران ارشد از کتابخانه ها و برنامه هایی از این دست مثبت به نظر برسند ولی این اتفاقات تنها در باغ سبزیست برای برهوت محتوایی کتابخانه های عمومی؛


عضویت رایگان و تحت فشار قرار دادن کتابخانه ها برای بالا بردن تعداد اعضا ، با ثبت نام افرادی که اکثر قریب به اتفاق آنها حتی موقعیت جغرافیایی کتابخانه را نیز نمی دانند، پایان می یابد و بازدید مدیران برای گرفتن چند عکس یادگاری و بارگذاری روی خبرگزاری ها، در نهایت هیچ را نصیب کتابخانه و کتابخوانان می کند. (عایدی کتابداران هم تنها کارت هدیه ایست بدون اینکه نامی از آنها در هفته کتاب در محافل عمومی آورده شود.)

اما یک هفته پس از این ایام همه چیز به روال گذشته بر خواهد گشت و تنها آمار اعضای کتابخانه ها با مشخصات نصفه و نیمه کسانی بالا خواهد رفت که حتی برای پرداخت پانصد تومان هزینه عضویت یکساله کل کتابخانه های عمومی کشور، طفره می روند.

پ.ن. پانصد تومان یعنی...؛ واقعا هیچ چیزی برای این مبلغ به ذهنم نمی رسه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۷ ، ۱۳:۴۱
جواد صیافی

گردشگران می دانند همیشه مسیرهای بسیاری برای رسیدن به مقصد وجود دارد ولی مسیر بهتر همیشه کوتاهترین مسیر نیست؛ برای انتخاب مسیر مناسب باید امنیت، ترافیک، سرعت، طول مسیر و البته جاذبه های آن را در نظر گرفت.

شباهت بسیاری بین سفر و پیشرفت وجود دارد. همانطور که مجموعه وسایل سفر، انتخاب مقصد، انتخاب مسیر، زمان بندی و برنامه ریزی و کیلومتر کیلومتر پیمودن راه تشکیل دهنده یک سفر خوب است، برای پیشرفت هم باید ابتدا هدف را تعیین نموده و سپس بهترین راه را برای رسیدن به آن انتخاب کرده و با برنامه ریزی و مدیریت مناسب و فراهم آوری زیرساخت های مورد نیاز، قدم به قدم طبق برنامه ریزی حرکت کنیم.

شما برای رسیدن به مقصد گردشگری هیچگاه نمی توانید تا کیلومتر 10 را پیموده، از کیلومتر 10 تا 30 را در نظر نگیرید و از کیلومتر 30 به بعد ادامه دهید ولی متاسفانه با وجود اینکه در رسیدن به اهداف علمی، فرهنگی، اقتصادی و ... قانونا و عرفا نمی توانیم یکی در میان قدم برداریم ولی عموما این اتفاق می افتد. دقیقا آنچه در اجرای افق 1404 شاهد هستیم.

زمانیکه در هر زمینه ای نقطه ای را تعیین و زمانی را برای رسیدن به آن نقطه مشخص می کنیم، باید مناسب با هدف تعیین شده و رعایت اصول قدم به قدم حرکت کنیم تا به آن برسیم. آمارسازی برای رسیدن به نقطه هدف 1404 همان اتفاق ناشدنی است که ما به خوبی از پس آن برآمدیم. به طور مثال در سند چشم انداز، تعداد کتابخانه های عمومی و اعضای فعال تا سال 1404 مشخص شده و باید به آن برسیم. این اتفاق بسیار هم عالیست اما چون عقلای دست اندرکار خسته بودند و نتوانستند به چگونه رسیدن هم فکر کنند و با ساختار کنونی امکان اصولی و واقعی افزایش عضو و کتابخانه را نداریم، راهی جز آمارسازی باقی نمی ماند.

واضح است که برای افزایش تعداد کتابخانه ها، بودجه بسیاری نیاز است ولی به دلیل اینکه اصولا بودجه فرهنگی کشور بیشتر صرف سازمان ها، نهادها و اشخاص به ظاهر فرهنگی می شود، مقدار ناچیزی برای نهاد کتابخانه های عمومی باقی می ماند که نتیجه آن افزایش تعداد کتابخانه ها با ساختمان هایی مشابه انبار فروشگاه های زنجیره ای می باشد.

برای افزایش عضو فعال هم جدا از اینکه ساختمان کتابخانه باید جذابیت داشته باشد منابع نیز باید کاربردی و متناسب با نیاز مراجعه کنندگان تهیه شود که به نظر توقع بی جایی است. هرچند از حق نگذریم جناب مختارپور امکان انتخاب کتاب را برای کتابداران فراهم نمودند ولی باز هم این انتخاب آزاد نیست و باید از میان تعداد بسیار کمی کتاب مشخص شده منابع مورد نیاز را تهیه کرد و تنها مزیت آن افزایش کتاب در رده های مورد نیاز است نه کتاب های مورد تقاضا. با این شرایط ثبت نام گروهی دانش آموزان، ثبت نام رایگان با مناسبت های مختلف و در شرایط گوناگون، تمدید عضویت غیر حضوری و بدون اطلاع عضو و حتی جمع آوری اطلاعات گروهی افراد (کارمندان، دانش آموزان و ...) وثبت نام بر اساس آن بدون اطلاع آن افراد، راه های بالا بردن آمار عضویت در کتابخانه های عمومی می باشد.

با این اوصاف تا سال 1404 نه تنها پیشرفتی نخواهیم داشت بلکه در مسیری حرکت می کنیم که نزدیک شدن به آن سال دلهره آورخواهدبود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۰۹:۰۷
جواد صیافی

متاسفانه انحطاط اخلاقی رو در لایه های مختلف جامعه می تونیم حس کنیم به طوریکه با سرعت به سمتی پیش میریم که آینده ای ناخوشایند در انتظار ماست.

آنچه به عنوان روشنفکری در جامعه ایرانی جا افتاده، حتی در ظاهر هم شباهتی به روشنفکری و پیشرفت نداره، ولی اینجا معنای همه چیز تغییر کرده؛ اینجا، همه کس و همه چیز (به قول مسعود شصت چی) اشتباهی هستند؛ جای شک نیست که بی اخلاقی نمیتونه جزئی از روشنفکری و پیشرفت باشه ولی از اونجا که افراط و تفریط خصوصیت بارز ماست، در مقابله با محدودیت ها به بی اخلاقی و بد اخلاقی رو می آریم.

جای تاسف داره که با مطالعه تاریخ در می یابیم اجدادمان هم استعداد عجیبی در کج روی داشتند و این مختص به یک دوره زمانی خاص نیست؛ هرچند سرعت آن به نظر از حد مجاز گذشته. حتی در ایران باستان و در دوران با شکوه هخامنشی (اصطلاحی که به اشتباه در میان ایرانینان جا افتاده)، هر آنچه کوروش کبیر در این سرزمین کاشت (به لحاظ اخلاقی)، جانشینانش (به غیر از داریوش) نابود کردند. اتفاقی که در سایر سلسله های پادشاهی هم افتاده که در هرکدام تعداد سازنده ها از نابودگران به طور محسوسی کمتر بوده و چه بسا با گذر زمان، سازندگان در معرض انقراض قرار گرفتند.

نتیجه اینکه ترویج اخلاق در جامعه توسط متولیان امر، انتظاری به جا و در عین حال ناامید کنندست، بنابراین نباید سبب فراموشی وظایف فردی و شهروندی در این خصوص بشه. "اگر در مقابل پاسارگاد تعظیم می کنیم و از اهمیت ندادن به تاریخ چندهزار ساله رگ غیرتمان ورم می کند، در عمل هم کوروش را سرلوحه قرار بدهیم نه بردیای دروغین را."

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۴
جواد صیافی

"مقایسه ای بین مشاغل رویایی نوجوانان
(رنگ آبی) و واقعیت بازار کار آمریکا (رنگ قرمز)

سومین شغل رویایی نوجوانان آمریکایی،کتابداری است."

دنبال صحت سقم مطلب بالا میگشتم که برخورد کردم به گزارش یکی از خبرگزاری ها از گردهمایی کتابداران مربوط به یکی دو سال پیش؛
عنوان گزارش: کتابداری سومین شغل محبوب در جامعه؛
به اینکه کتابداری در آمریکا و کشورهای توسعه یافته در چه وضعیتی قرار دارد و اصلا جزو مشاغل مورد علاقه آنها هست یا نه کاری نداریم ولی آنچه در جامعه ما نمود دارد گرایش جوان ها به رشته های اسم و رسم دار پزشکی و مهندسی است و آمار و ارقام ورودی دانشگاه ها موید این مطلب می باشد؛ در این شرایط حتی اگر تنها رشته های مهندسی را در نظر بگیریم و سایر رشته ها را حذف کنیم جایگاه کتابداری دو رقمی هم نخواهد بود؛
اما مسئله دیگه اینکه محبوبیت کتابداری در بین خود کتابداران و دانشجویان رشته کتابداری به اندازه ای پایین است که اگر ذره ای علاقه شخصی به این رشته داشته باشید دچار یاس فلسفی خواهید شد؛ پس این محبوبیت حتی در بین دانش آموخته های این رشته هم یافت نمیشه؛
و اما اشکال کار (که نیاز به مقاله ای چند ده صفحه ای داره)  به صورت خلاصه و کلی در تعریف وظایف کتابداران و  اهداف دانشجویان کتابداریست که در حال حاضر کاملا نادرست تعریف شده و در نتیجه جامعه رو هم به اشتباه انداخته؛
پ.ن. هرکسی میتونه کتاب داشته باشه ولی نمیتونه کتابدار باشه حتی اگر مدرک تحصیلی و شغلش کتابداری باشه؛
پ.ن. میزان محبوبیت و شناخت جامعه از شغل کتابداری رو میشه به راحتی با پرس و جو از اطرافیان سنجید؛





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۳
جواد صیافی

برنامه خندوانه چندسالیست که از شبکه نسیم در حال پخش است؛
این برنامه که یکی از پبیننده ترین برنامه های سیماست طرفداران و منتقدان زیادی داشته و در حالی که در فصل اول تا سوم طرفدارانش بیش از منتقدان بوده در فصل چهارم به نظر با ریزش بیننده مواجه شده؛ اینکه از انرژی و صلابت این برنامه کاسته شده و کمی رو به تکرار رفته شاید درست باشد ولی این را هم باید در نظر گرفت تولید حدود هشت ساعت برنامه در هفته و در طول چندماه بی وقفه اون هم با محوریت شادی و خنده نه تنها کار ساده ای نیست بلکه ترسناک هم هست و هر کارگردانی دست به چنین ریسکی نمیزند؛
روی صحبت با منتقدین سینمایی، حرفه ای، سیاسی و حتی مذهبی نیست؛ بلکه شهروندانی است که تفاوت سلیقه شان با محتوای برنامه باعث شده از خندوانه دور باشند؛
یکبار با دید مثبت به فلسفه وجودی این برنامه نگاه کنیم؛
چرا خندوانه را باید دید و به محتوای آن احترام گذاشت؟



۱.خندیدن بی دلیل و ارادی اونهم در یک جمع طی زمان کمی تبدیل به خنده غیر ارادی و شادی درونی میشه که برای جامعه ما بسیار ضروریست؛
۲.اجرای مسابقات پانتومیم یا خنداننده شو در واقع آموزش بازی های ساده خانوادگی ست که با توجه به اعتیادمان به فضای مجازی یک داروی شفابخش در روابط اجتماعی و خانوادگی می باشد؛
۳.مسابقه بخون و ببر،کمپین های حمایت از محیط زیست،قطره قطره،حمایت از تولید داخلی و...در خندوانه طرح ریزی و اجرا شد که تاثیر آن روی بینندگان برنامه محسوس بود؛
۴.کارنامه رامبد جوان در سینما هم تاییدیست بر دغدغه های فرهنگی او؛ فیلم طنز بدون ابتذال و هجوگویی که رضایت بیننده رو جلب کنه و فروش بالایی هم داشته باشه،شاید به سختی در تاریخ سینمای ما یافت بشه؛
موارد بالا همه خصوصیات مثبت خندوانه و کارگردانش نیست ولی دلیلی ست برای اینکه به رامبد جوان و تیمش احترام بذاریم و به پاس تلاش و ایستادگی که در عرصه فرهنگی و در مقابل خیل عظیم منتقدان قدرتمند(به لحاظ اجرایی)دارد،خندوانه را ببینیم حتی اگه نخندیم؛
رامبد جوان یک سرمایه فرهنگی و خندوانه یک فکر بزرگ ایرانیست که باید به احترامش بایستیم و کلاه از سر برداریم؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۶
جواد صیافی

بدون تعارف مردم ما از کتاب و کتابخانه بیزارند؛ برای اثبات آن همین دلیل کافی که هزینه عضویت در کتابخانه های عمومی به صورت سراسری که امکان استفاده از کتابخانه های عمومی کل کشور را فراهم می کنه، بین 2500 تا 6500 تومان به مدت یکسال است؛ یعنی با پرداخت مبلغ ناچیزی و عضویت در یک کتابخانه، حتی اگر ضعف منابع موجود را هم در نظر بگیریم و در بدترین حالت 30 در صد منابع را مناسب بدانیم، باز هم  به مجموعه عظیمی از کتاب، مجله و مواد دیداری و شنیداری دسترسی خواهیم داشت؛با این وجود اعضای کتابخانه های عمومی با در نظر گرفتن افرادی که تنها از سالن مطالعه استفاده میکنند همچنان رقم پایینی است؛

                        


این بدان معنی ست که کتاب در دسترس است، قیمت آن مناسب است، وقت هم داریم (که اگه نداشتیم در فضای مجازی به روز نبودیم)؛ پس چی نداریم که انقدر کتاب گریز و بد فرهنگ شدیم؛ ما بی فرهنگ نشدیم، بد فرهنگ شدیم؛ کج سلیقگی و افراط و تفریط ضربه مهلکی به فرهنگ ما زده؛ فیلم های بدمون فروش میلیاردی میکنن بعد تز روشنفکری بر میداریم که فیلم فقط فیلم خارجی؛ موسیقی اصیل و هنری ایرانی رو به انزوا میکشیم؛ سینما نمیریم و فیلم کپی شده میبینیم بعد از فرهنگ بالای خارج نشینان میگیم؛

کتاب نمیخونیم و هر مطلب زردی که در فضای مجازی میبینیم به ذهن میسپاریم و با افتخار منتشر میکنیم؛ سواد اطلاعاتی نه داریم نه میدونیم چیه؛ اینجاست که باید گفت "چقدر بدیم ما"

 پ.ن.1. آماری که از اعضای کتابخانه ها و سرانه مطالعه در کشور ارائه می شود رقم واقعی نیست و بدون شک واقعیت بسیار شرم آورتر از وضعیت است که رسانه ای می شود؛

پ.ن.2. یا مسئولین فرهنگی کشور در جریان نیستند یا ، در جریان نیستند؛

پ.ن.3. خوب حرف زدن هنر نیست، خوب عمل کنیم؛ به قول امیر جعفری یکم غرمون زیاد شده؛

پ.ن.4. ایرانیها یعنی هرکسی که در محدوده جغرافیایی کشور ایران زندگی میکنه؛ یعنی خود ما؛ یعنی هر وقت من درست رفتار کردم و برای بهبود جامعه تلاش کردم، میتونم ایراد بگیرم؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۷
جواد صیافی