دیدگاهی نو بر کتابداری

دیدگاهی نو بر کتابداری

جواد صیافی کارشناس ارشد کتابداری

بایگانی

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابداری» ثبت شده است

روزنامه شهروند: مردم ایران روزانه حدود ٩‌میلیارد تومان سیگار و دخانیات دود می‌کنند و به هوا می‌فرستند. جالب است بدانید پولی که ایرانی‌ها برای خرید سیگار مصرف می‌کنند، حدود ٤برابر پولی است که برای خرید کتاب می‌دهند.

از این جالب‌تر هزینه‌ای است که خانواده‌های ایرانی برای خرید کتاب برای کودکان و نوجوانان‌شان می‌پردازند؛ درحالی ‌که آنها تنها ٦٠‌میلیارد تومان در‌ سال برای بچه‌ها کتاب می‌خرند، رقمی نزدیک به سه‌هزار و ٣٥٥‌میلیارد تومان برای استعمال دخانیات مصرف می‌کنند که با یک نسبت ساده متوجه می‌شویم که خانواده‌های ایرانی حدود ٥٥,٥ برابر پولی که برای خرید کتاب برای بچه‌هایشان هزینه می‌کنند، سیگار و دخانیات مصرف می‌کنند.

هر خانواده ایرانی به‌طور متوسط ١٣٣‌هزار و ٤٠٢ تومان برای دخانیات مصرف می‌کند. اگر این رقم را در ٢٥‌میلیون خانوار ایرانی ضرب کنیم، متوجه می‌شویم که ایرانی‌ها در یک‌سال بیشتر از سه‌هزار و ٣٣٥‌میلیارد تومان برای دخانیات هزینه می‌کنند. اگر این رقم را برای هر روز به دست بیاوریم، متوجه می‌شویم براساس گزارش بانک مرکزی، ایرانی‌ها هر روز حدود ٩‌میلیارد و ٢٦٤‌میلیون تومان برای سیگار و دخانیات مصرف می‌کنند.

بنا به گزارش وزارت ارشاد، گردش مالی کتاب در ایران سالانه ٣‌هزار‌ میلیارد تومان است که ٢‌هزار و ٢٠٠‌میلیارد تومان از گردش مالی انجام‌شده متعلق به کتاب‌های کنکور و کتاب‌های درسی است و در واقع گردش مالی کتاب‌های غیردرسی سالانه تنها ٨٠٠‌میلیارد تومان است. این درحالی است که ایرانی‌ها سالانه حدود ٣‌هزارو٣٣٥‌میلیارد تومان برای سیگار پول می‌پردازند. به این ترتیب، اگر آمار کلی گردش مالی کتاب در ایران را درنظر بگیریم، متوجه می‌شویم مردم کشور ما برای خرید کتاب کمتر از سیگارشان پول می‌دهند. اگر بخواهیم در یک نگاه منطقی‌تر آمار کتاب‌های کنکور و درسی را از این بازار حذف کنیم، متوجه می‌شویم در ایران ٤,١برابر کتاب برای خرید سیگار پول پرداخته می‌شود.

همچنین سرانه کتاب برای هر کودک و نوجوان ایرانی تنها ٣‌هزار تومان در ‌سال است که اگر این رقم را با جمعیت ٢٠‌میلیون نفری کودک و نوجوان درنظر بگیریم، متوجه می‌شویم خانواده‌های ایرانی تنها ٦٠‌میلیارد تومان برای خرید کتاب برای بچه‌هایشان هزینه می‌کنند؛ این درحالی است که آنها ٥٥,٥برابر برای خرید سیگار و دخانیات‌شان هزینه می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۰۸:۵۱
جواد صیافی

ایرانی ها؛ کتاب نخوان‌های پرادعا!
"هفته نامه کرگدن - افشین داورپناه: این اظهارنظر که «مردم ما کتاب نمی خوانند» به یکی از اظهارنظرهای فراگیر بین عموم مردم تبدیل شده است. درواقع به نظر می رسد عبارت «ایرانی ها کتاب نمی خوانند» برای مردم ما بیشتر به نوعی نماد برای اعتراض به وضعیت موجود یا پُزی شبه روشنفکرانه تبدیل شده است. حتی آن ها که کتاب نمی خوانند- و کتاب برایشان اهمیتی ندارد- تلاش می کنند نمایش «غمگین بودن» و «تاسف خوردن» از این که «مردم ما کتاب نمی خوانند» را در موقعیت های گوناگون اجرا کنند، اما درست در نقطه مقابل این تصور، یک تصور دیگر وجود دارد و آن این که «غیرایرانی ها زیاد کتاب می خوانند»."


در واقع اونچه آقای داورپناه در مورد وضعیت مطالعه فرمودند، درباره تمام رفتارهای اجتماعی و فرهنگی ما صادقه؛
عادت کردیم که خیلی شیک خودمون رو از جامعه ای که تشکیل دهنده اون هستیم جدا کنیم؛
تنها دستاورد بیان طوطی وار ویژگی های جامعه آرمانی که ناشی از عدم مسئولیت پذیری ماست،نا امیدی، عدم اصلاح و پسرفت فرهنگی و اجتماعی و در نهایت نهادینه شدن بداخلاقی ها و بدفرهنگی ها در باورهاست.


متن کامل مقاله آقای داورپناه، در هفته نامه کرگردن، به نقل از پورتال برترینها:

http://www.bartarinha.ir/fa/news/641671/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%BE%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B9%D8%A7

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۱
جواد صیافی
به مناسبت ایام گرامیداشت کتاب، کتابخوانی و کتابدار انجام شد؛
اهدای کتاب به بازیکنان استقلال تهران و سیاه جامگان مشهد؛



خنده دار واژه حقیریست در مقابل برخی رفتارهایی که دوست داریم به بودنشان عادت کنیم ولی نمیشه؛

توضیحی که برای عکس های بالا در یک جمله میشه گفت، اینه: "متاسفانه احساس وظیفه ای که برای نقش بازی کردن و آمار دادن داریم برای کار هیچوقت نداشته و نداریم؛" البته به دلیل اینکه واژه کار کردن به نوعی از دایره لغات ما حذف شده، بهتره بگیم : متاسفانه احساس وظیفه ای که برای "خوب" نقش بازی کردن و آمار دادن داشتیم دیگه نداریم و کاملا مصنوعی به وظایفمون (نقش بازی کردن) عمل می کنیم؛

برای درک بهتر تلاش زحمت کشان عرصه فرهنگ چند سوال با توجه به تصاویربالا مطرح می کنم:

                                            

الف. برخورد بازیکنان با قفسه سیار یادآور چه چیزیست؟

  1. امامزاده
  2. وسایل گرمایشی
  3. پازل و جورچین
  4. موجودی عجیب که تا به حال ندیده اند.

ب. انتخاب کتاب ها بر چه اساسی صورت گرفته؟

  1. علاقه پادوانی
  2. علاقه شفر
  3. به کسی ربط نداره
  4. فقط بودن، مسئله اینست

                   

ج. با توجه به تصویر بالا ذهنیت شفر رو از هدیه دریافتی حدس بزنید.

  1. آخجون کتاب دفاع مقدس
  2. ضعف دفاع تیمم رو با این کتاب حل می کنم.
  3. چقدر زیرپوستی بازی می کنن.
  4. چقدر سرانه مطالعه ایران از آلمان بالاتره

از شوخی گذشته، بی شک کار فرهنگی با توجه به شرایط کشور ما (تعدد عقاید) اصلا کار ساده ای نیست ولی از این دست اقدامات که نیازی به اتاق فکر یا اخذ مجوزهای گوناگون نداره چرا نباید کمی شکیل تر و حرفه ای تر انجام بشه. وقتی به خودتون زحمت دادید و خارج از ساعت اداری تا ورزشگاه رفتید و عکس یادگاری هم با کلی بازیکن و مربی گرفتید، کمی هم فکر می کردید شاید نتیجه بهتری داشت.

نتیجه گیری فوتبالی: اتفاقات زمین فوتبال به این شکل هست که یا خوب بازی می کنی و نتیجه هم می گیری، یا بد بازی می کنی و نتیجه می گیری و یا خوب بازی می کنی ولی نتیجه نمیگیری، که به هرحال تلاش کردی و دلیلی هم برای رضایت متاثران وجود داره؛ یه وقتایی هم هست که نه خوب بازی می کنی نه نتیجه می گیری و در واقع فقط بازی می کنی؛مثل متولیان فرهنگ؛

"سعی کنیم فقط بازی نکنیم، نتیجه این بازیها روی زندگی ایران تاثیرگذاره"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۶ ، ۱۰:۵۹
جواد صیافی

"مقایسه ای بین مشاغل رویایی نوجوانان
(رنگ آبی) و واقعیت بازار کار آمریکا (رنگ قرمز)

سومین شغل رویایی نوجوانان آمریکایی،کتابداری است."

دنبال صحت سقم مطلب بالا میگشتم که برخورد کردم به گزارش یکی از خبرگزاری ها از گردهمایی کتابداران مربوط به یکی دو سال پیش؛
عنوان گزارش: کتابداری سومین شغل محبوب در جامعه؛
به اینکه کتابداری در آمریکا و کشورهای توسعه یافته در چه وضعیتی قرار دارد و اصلا جزو مشاغل مورد علاقه آنها هست یا نه کاری نداریم ولی آنچه در جامعه ما نمود دارد گرایش جوان ها به رشته های اسم و رسم دار پزشکی و مهندسی است و آمار و ارقام ورودی دانشگاه ها موید این مطلب می باشد؛ در این شرایط حتی اگر تنها رشته های مهندسی را در نظر بگیریم و سایر رشته ها را حذف کنیم جایگاه کتابداری دو رقمی هم نخواهد بود؛
اما مسئله دیگه اینکه محبوبیت کتابداری در بین خود کتابداران و دانشجویان رشته کتابداری به اندازه ای پایین است که اگر ذره ای علاقه شخصی به این رشته داشته باشید دچار یاس فلسفی خواهید شد؛ پس این محبوبیت حتی در بین دانش آموخته های این رشته هم یافت نمیشه؛
و اما اشکال کار (که نیاز به مقاله ای چند ده صفحه ای داره)  به صورت خلاصه و کلی در تعریف وظایف کتابداران و  اهداف دانشجویان کتابداریست که در حال حاضر کاملا نادرست تعریف شده و در نتیجه جامعه رو هم به اشتباه انداخته؛
پ.ن. هرکسی میتونه کتاب داشته باشه ولی نمیتونه کتابدار باشه حتی اگر مدرک تحصیلی و شغلش کتابداری باشه؛
پ.ن. میزان محبوبیت و شناخت جامعه از شغل کتابداری رو میشه به راحتی با پرس و جو از اطرافیان سنجید؛





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۳
جواد صیافی

بدون تعارف مردم ما از کتاب و کتابخانه بیزارند؛ برای اثبات آن همین دلیل کافی که هزینه عضویت در کتابخانه های عمومی به صورت سراسری که امکان استفاده از کتابخانه های عمومی کل کشور را فراهم می کنه، بین 2500 تا 6500 تومان به مدت یکسال است؛ یعنی با پرداخت مبلغ ناچیزی و عضویت در یک کتابخانه، حتی اگر ضعف منابع موجود را هم در نظر بگیریم و در بدترین حالت 30 در صد منابع را مناسب بدانیم، باز هم  به مجموعه عظیمی از کتاب، مجله و مواد دیداری و شنیداری دسترسی خواهیم داشت؛با این وجود اعضای کتابخانه های عمومی با در نظر گرفتن افرادی که تنها از سالن مطالعه استفاده میکنند همچنان رقم پایینی است؛

                        


این بدان معنی ست که کتاب در دسترس است، قیمت آن مناسب است، وقت هم داریم (که اگه نداشتیم در فضای مجازی به روز نبودیم)؛ پس چی نداریم که انقدر کتاب گریز و بد فرهنگ شدیم؛ ما بی فرهنگ نشدیم، بد فرهنگ شدیم؛ کج سلیقگی و افراط و تفریط ضربه مهلکی به فرهنگ ما زده؛ فیلم های بدمون فروش میلیاردی میکنن بعد تز روشنفکری بر میداریم که فیلم فقط فیلم خارجی؛ موسیقی اصیل و هنری ایرانی رو به انزوا میکشیم؛ سینما نمیریم و فیلم کپی شده میبینیم بعد از فرهنگ بالای خارج نشینان میگیم؛

کتاب نمیخونیم و هر مطلب زردی که در فضای مجازی میبینیم به ذهن میسپاریم و با افتخار منتشر میکنیم؛ سواد اطلاعاتی نه داریم نه میدونیم چیه؛ اینجاست که باید گفت "چقدر بدیم ما"

 پ.ن.1. آماری که از اعضای کتابخانه ها و سرانه مطالعه در کشور ارائه می شود رقم واقعی نیست و بدون شک واقعیت بسیار شرم آورتر از وضعیت است که رسانه ای می شود؛

پ.ن.2. یا مسئولین فرهنگی کشور در جریان نیستند یا ، در جریان نیستند؛

پ.ن.3. خوب حرف زدن هنر نیست، خوب عمل کنیم؛ به قول امیر جعفری یکم غرمون زیاد شده؛

پ.ن.4. ایرانیها یعنی هرکسی که در محدوده جغرافیایی کشور ایران زندگی میکنه؛ یعنی خود ما؛ یعنی هر وقت من درست رفتار کردم و برای بهبود جامعه تلاش کردم، میتونم ایراد بگیرم؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۶ ، ۱۲:۰۷
جواد صیافی


به کانال کتابخانه و فرهنگ بپیوندید : farhangpl@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۳۹
جواد صیافی

طبق گزارش موسسه ارزشیابی کریر کست آمریکا که بر اساس استرس کار، درآمد، امنیت شغلی و سختی کار تهیه شده، کتابداری (مدیر کتابخانه) جزو ده شغل برتر دنیا می باشد. بر اساس این گزارش مسولیت کتابخانه و کتابدار شدن شغلی مناسب برای افرادی است که خواهان حرفه ای با کمترین میزان استرس هستند. محیط کار کتابخانه خود یکی از فاکتورهای مهم حس آرامش  و استرس کم کاری است.
کتابدار ها به یک مدرک مربوط به حوزه کتابداری نیاز دارند و پس از آن می توانند در حوزه های مختلف از کتابخانه های عمومی گرفته تا محیط های آکادمیک و خاص مشغول فعالیت شوند. شغل کتابداری امنیت نسبتا بالای دارد زیرا رقابت آن چنانی در بازار کار آن وجود ندارد و به نوعی مختص افراد آرام و صلح جو است.

پ.ن. ابتدا باید دید اون مواردی که در تحسین کتابداری آمده تا چه اندازه در مورد کتابداری در ایران هم صادق است. از مهمترین جمله فوق شروع می کنیم که "کتابدار ها به یک مدرک مربوط به حوزه کتابداری نیاز دارند"؛ داشتن مدرک کتابداری چندان اهمیتی در کشور ما نداره و اصولا کتابداری جزو تحصیلات آکادمیک به حساب نمی آد؛ البته از حق نباید گذشت که دو سالی میشه که نهاد کتابخانه های عمومی تنها دارندگان مدرک کتابداری رو جذب می کنه و این از شاخص ترین اقدامات جناب مختارپور و تیمشون هست.

دوم استرس کم کاملا درسته چرا که وضعیت مطالعه در کشور زیر خط فقر رو هم رد کرده و مراجعه کننده چندانی نداریم که بخواد موجب استرس بشه. درصد بالای مراجعه کنندگان به کتابخانه بچه هایی هستند که برای کنکور آماده میشن و خیلی شیک فقط به سالن مطالعه رفت و آمد دارند.

سوم امنیت بالای شغلی به دلیل نبودن رقابت در بازار کار؛ این هم درسته ولی نه کاملا؛ شکی نیست که فارغ التحصیلان کتابداری که موفق نشدند جذب کتابخانه ها شوند (البته نهاد کتابخانه ها موفق به جذب اونها نشد درست تره) و در رقابت با دوستان قابل احترام سایر رشته ها قافیه را باختند کم نیستند، ولی حقوق و مزایای پایین باعث شده رقابت در بازار کار کتابداری پایین باشه؛ همینطور مهمتر از بحث مالی شخصیت شغلی کتابداران بسیار جای تاسف داره.

چهارم ایرادی که به خود کتابداران وارده که به یقین می تونم بگم عاملی ست برای به وجود اومدن موارد فوق. آرامش بیش از حد در این حرفه جلوی هرگونه فعالیت اصولی و ایده پردازی در جهت افزایش مخاطب و مراجعه کننده رو گرفته و کتابداران رو به موجودی کرخت و سنگین تبدیل کرده. پر واضح همین مسئله احترام به شغل و حرفه و رشته کتابداری به پایین ترین حد ممکن برسه؛

نتیجه 1: کتابداران عزیز خمیازه نکشید؛

نتیجه 2: کتابداران محترم به خودتون احترام بذارید تا به شما احترام بذارن؛

نتیجه 3: سایر افراد و کتاب داران اگر علاقه ای به این حرفه و رشته ندارید لطف کنید وارد نشوید؛ مطمئن باشید این کار خیانت به فرهنگ کشور؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۴
جواد صیافی

شهر اشتوتگارت در آلمان مرکز رسانه ای جدید و جالبی را که به عنوان کتابخانه شهر معرفی شده، افتتاح نموده است. این کتابخانه با طراحی شگفت انگیز و زیبایش، محیطی پر از رنگ های طبیعی را برای کتاب ها و بازدید کنندگانش فراهم نموده است.





وبسایت مشرق: http://www.mashreghnews.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۱۰:۴۲
جواد صیافی


این کتابخانه ابتدا در سال 1907 زیر نظر آکادمی مطالعات و تحقیقات کاتالون تاسیس شد. از همان ابتدا اهدافی نظیر گردآوری، حفظ و نگهداری میراث فرهنگی ادبی و علمی کاتالون و نیز منابع پژوهشی معتبر دنیا را دنبال می کرد. در سال 1914 این کتابخانه به کتابخانه پژوهشی برای عامه تبدیل شد و نام آن به کتابخانه کاتالون تغییر یافت و رسما به عنوان کتابخانه ملی عمل کرد و با 28185 جلد کتاب و 250 نسخه خطی به روی عموم گشوده شد. در سال 1917 اینکو نابولا (کتابهای چاپ شده در سال های ابتدایی اختراع چاپ) و کتب نادر و مجموعه های ویژه و نیز بخش موسیقی بدان اضافه شد. در سال 1923 بخش نقشه و انواع منابع کارتو گرافیک شامل آثار چوبی، حکاکی و ... بدان اضافه شد. در سال 1931 ساختمان بیمارستان سانتاکورو به کتابخانه تعلق گرفت. کتابخانه در جنگ های داخلی اسپانیا در سال 1939 بدانجا متنقل شد. در سال 1981 قانون کتابخانه ها از مجلس گذشت که طبق آن کتابخانه کاتالونیا به کتابخانه واسپاری تبدیل شد. در سال 1989 مطالعه برای گسترش فضای کتابخانه آغاز شد و در ژانویه 1991 ساختمان کتابخانه به تصویب رسید. در سال 1990 با تعویض هیات مدیره برنامه میان مدت و دراز مدت کتابخانه به منظور مدرن کردن کتابخانه شامل مکانیزه کردن مشخص شد. ابتدا از فهرستنویسی کامپیوتری شروع شد و مطالعاتی برای ادغام فهرستبرگه های قبل نیز انجام گرفت و دسترسی به 7 هزار مدرک آغاز شد. در سال 1992 پس از ارزشیابی اولین مرحله مکانیزه کردن طرح مقدماتی فهرستنویسی کامپیوتری، تهیه فهرستبرگه های گذشته نگر آغاز شد و دیسکهای فشرده لازم برای جستجو خریداری گردید و به مناسبت بازسازی و مدرنیزه کردن ساختمان کتابخانه مجموعه عمومی به محل دیگری منتقل شد. در سال 1993 بازسازی کتابخانه شروع شد و بخشهای مرجع و پژوهشهای عمومی و صحافی را زیر پوشش قرار داد. طبق برنامه گسترش و نوسازی، زیر بنای مفید کتابخانه به 12204 متر مربع افزایش می یابد. این در حالی است که ساختمان فعلی فقط 3000 متر زیر بنا دارد. در سال 1992 کتابخانه دارای مجموعه های زیر بوده است :

تک نگاشت 1000000

پیایندها شامل روزنامه 1218 عنوان جاری و 10500 عنوان غیر جاری

نسخ خطی 3925

مجموعه آرشیوی قدیمی 12528

اینکو نابولا 647

مجموعه چاپی خاص 54252

نقشه و سایر منابع کارتو گرافیک 15000 عدد

آثار چوبی، حکاکی و ... 8306

موسیقی 3287

تعداد کارمندان این کتابخانه در سال 1993 بالغ ب 130 تن شامل 68 متخصص بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۵ ، ۱۰:۴۵
جواد صیافی
بی مقدمه...
زمانی که ما در رشته کتابداری درس می خوندیم (ادعایی مبنی بر پر سابقه بودن ندارم) کتابخانه های مختلف بر مبنای وظایف و خدمت رسانی که داشتند تعریف می شدند. کتابخانه عمومی، دانشگاهی، تخصصی، کودکان و ...
آنچه که الان می بینیم گویا بین کتابخانه ها تداخل وظیفه به وجود آمده که هم می تونه سهوا باشه هم عمدا. بماند که کتابخانه های دانشگاهی چندان پر مغز؟!؟ نیستن یا شاید تعداد کتابخانه های تخصصی در کشور چندان چشمگیر نباشه، کتابخانه عمومی و کودکان که زیاد داریم؛ واقعا وظایف این دو کتابخانه رو نمی تونیم تفکیک کنیم؟؟
درسته که کتابخانه های عمومی باید بخش کودک داشته باشند (البته با کتابدار تخصصی کودک) و کودکان هم بخشی از تعریف وظایف عمومی کتابخانه است اما اینکه تمام وقت، انرژی و سرمایه کتابخانه به کودکان تعلق بگیره به نظر جالب نمیاد (کافیه سری به پورتال ادارات استانی نهاد بزنید). برداشتی که از این اتفاق دارم اینه : از اونجایی که جذب جوانان و مخاطب بزرگسال کار دشواریه و نیاز به علم و تخصص کتابداری داره، نهاد کتابخانه ها و به دنبال آن کتابداران با دعوت از دانش آموزان مدارس هم تعداد بازدید از کتابخانه ها را افزایش می دهند هم خودشون رو جزو فعالان فرهنگی جا می زنن. با این وجود اگه بازدید دانش آموزان مقطعی نبود و کمبود منابع و نیروی انسانی در کتابخانه ها وجود نداشت و قشر کودک و نوجوان واقعا جذب کتابخانه و کتابخوانی می شدند ملالی نبود، لکن درد اینجاست که این فعالیت ها جز تبلیغ پشت پرده دیگه ای نداره.
شکی نیست جذب و حفظ ارتباط قشر جوان و بزرگسال با کتابخانه کار دشواریست و با امکانات و منابع کتابخانه ارتباط مستقیم داره که به این لحاظ بسیار ضعیف هستیم ولی با این حال راه های بهتری هم غیر از عقب نشینی و پناه بردن به کودکان هست که شخصا در این زمینه هم هیچ ادعایی ندارم؟!؟
پ.ن. پختن آش نذری در کتابخانه یا آوردن هیئت زنجیر زنی (شامل طبل و سنج و ...) از دیگر راه های افزایش مخاطبین کتابخانه هاست که به دلیل دیر هضم بودن این اتفاقات نظری در موردشون ندارم.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۷:۱۷
جواد صیافی