دیدگاهی نو بر کتابداری

دیدگاهی نو بر کتابداری

جواد صیافی کارشناس ارشد کتابداری

بایگانی

حکایت همچنان باقی ست

سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۳۲ ب.ظ

آورده اند سه مرد حجاب کرده و از معبری پر آمد و شد عبور می کردندی. یک بازرگان و یکی ملک زاده ای ستبر، یکی پاسبان کتاب. قرار همی نهادند که کدامینشان شهره ی شهر است و نزد عوام نامورتر.
بازرگان حجاب از رخ برکشید و ناگاه خلق به سمتش روانه شد و شکوهیدندش؛ تبسمی بر لب گزارد و بر خودستایی آغازیدن نمودندی.
از این سپس، ملک زاده آهنگ برکشیدن حجاب کرد؛ پرده تمام از میان نرفته بود که جماعت بر وی رهسپار شدند و چندی خویش انداز ستاندند و مجیزش گفتند. ملک زاده بنا به معمول، زبان به یاوه جنباند و لب ها به غنچه گرد کرد و خویش انداز گرانمایه اش به دیدگان خلق نمایاند.
سال ها برفت و خویش اندازها غنچه ها آفریدند و اشارات چشمی روانه نمودند و مجالی بهر نمایش پاسبان کتاب نماند و حجاب بر رخش همواره گردید.
گرچه نیافتیم حجاب بر رخ پاسبان بودست همی یا درک خلق را پرده پوشانیدست.


دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.

علم چندان که بیشتر خوانی

                                  چون عمل در تو نیست نادانی

نه محقق بود نه دانشمند

                            چارپایی برو کتابی چند

آن تهی مغز را چه علم و خبر

                                 که بر او هیزم است یا دفتر


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی